باشگاه خبرنگاران پویا: «چیزهای کوچک اینچنینی» یک درام تاریخی به کارگردانی تیم میلانتس، نویسندگی اندا والش و بازیگری کیلین مورفی است. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام اثر کلر کیگان ساخته شده است در سال 2024 میلادی به نمایش درآمد و گمان میرود در اسکار امسال شانس بالایی برای دریافت جایزه داشته باشد. در ادامه به نقد و بررسی این اثر میپردازیم.
علی امیرسیافی: در برههای از تاریخ بریتانیا -به طور خاص در ایرلند- جنبشی سیاسی و اجتماعی برای نجات زنان بدکاره به راه افتاد. کلیسای کاتولیک این زنان را به خانههایی تحت عنوان «مریم مگدالین» -با وجود تمام نقصانهای تاریخی که درباره این موضوع وجود دارد- میفرستاد تا در آنها از گناهان خود بازگشته و جایی اَمن برای زندگیشان داشته باشند. اماکنی که به تدریج از اهداف اولیهشان دور شده و خصلت «زندان» به خود گرفتند. تا جایی که در آنها به این بهانه از زنان بیگاری کشیده میشد.
تا سال 1996 دستکم 10 هزار دختر و زن به فرمان کلیسای کاتولیک به این خانهها فرستاده شدند. برخی منابع تعداد این زنان را نزدیک به 30 هزار نفر نیز تخمین زدهاند.
«چیزهای کوچک اینچنینی» (2024; Small Things Like This) اثر «تیم میلانتس»، بر اساس اقتباس از رمان پرفروشی با همین نام ساخته شده است. فیلمی که دهه 80 میلادی ایرلند را با هوشمندی و ظرافت خاصی به تصویر میکشد.
«کیلین مورفی» بازیگر نقش اصلی این فیلم -در شمایل پدر یک خانواده پرجمعیت- دلسوز، آرام و مسئولیتپذیر جلوه میدهد. او تحت عنوان تاجر زغالسنگ، با کامیونتی زردرنگ مدام در حال جابجایی گونیهای سیاه و دودگرفته است.
شاید سیاهیهای نشسته شده بر چهره و دستهای «بیل فورلونگ» به واسطه کار کردن او در انبار ذغالسنگ، نشان از ناپاکیها و آلودگیهای جامعه اطرافش باشد و شُستن مداوم این سیاهیها با صابون و فرچه قبل از ورود به خانه، نشان از پاک بودن محیط زندگی و خانوادگی بیل.
میبینیم که فیلمساز در خلق چنین وقایعی با ظرافت خاصی عمل کرده است. او در فضاسازی لوکیشن خانه کوشیده است تا از همان ابتدا، محیطی اَمن به آن ببخشد تا به وسیله آن و همچنین کنتراست موجود میان فضای خانه و فضای خفقانآور بیرون، در خلق احساس مدنظر پیشبرود.
گویی سرمای استخوانسوز ایام کریسمس به جان بیل نفوذ نمیکند و او در میان برف و سرما، سخت استقامت میکند.
کاپشن چِرکین و کلاه پشمین نیز شمایل خاصی به بیل بخشیده است تا جایی که میتوان رگههایی از نوآر را حتی در طراحی لباس این فیلم نیز مشاهده نمود.
حرکات چشمها و احساسی که او از این طریق به فضای فیلم منتقل میکند را نگاه کنید؛ اوج بازیگری مورفی در این فیلم با کمک گرفتن از چشمهایش صورت میگیرد که به وسیله آن، احساس خاص و غمانگیزی را به مخاطب ارائه میکند. مواقعی نیز اشکهای جاری شده از چشمهایش، بر تشدد این احساس کمک میکند.
بیل حتی در خانه خود نیز تحتفشار روحی است. «تیم میلانتس» با قرار دادن کاراکتر مورفی در شرایطی خاص، او را مدام به تفکر و تأمل وا میدارد و این فشار روحی را با تکنیک قابدرقاب به وسیله فیلمبرداری، افزون میکند. (نگاه کنید به گیر افتادن بیل در میان چهارچوبهای درِ اتاق و همچنین حالت نشستن و تفکر او.)
عنصر سکوت در دیالوگها و حتی فضاهای خالی بیرونی که آمیختگی شدیدی با تِم رنگهای تیره دارند، در خلق فضاهای سنگین و غیرقابل تحمل مؤثر است. این سکوت مخاطب را به تفکر دعوت میکند و ملایمت خاصی به روایت میبخشد.
گذشته بیل و فلاشبکهای مداوم روایت نیز در این میان بیتأثیر نیست. گویی اتفاقات رخ داده در ایام کودکی بیل، او را برای زندگی فعلیاش آماده کرده و مدام درس مهمی را به او یادآور میشود.
ممکن است با فضا و ریتم فیلم به سختی ارتباط برقرار کنید اما فیلمساز راهی جز گزینش چنین سبکی برای شکلدهی به فضای نفسگیر آن دوران نداشته است.
اما کُنش «بیل فورلونگ» در پرده نهایی داستان، بسیار تأمل برانگیز و باورپذیر است. چراکه شخصیتپردازی برای او به خوبی در پردههای اول و دوم انجام شده و زمینهساز وقوع کنش او در پرده آخر میشود.
بیل خطر توقف تحصیل دخترانش و انگشتنما شدن میان مردم را به جان خریده و با اطمینان کامل، دختر بیچاره را به خانهاش میآورد. او تحمل همرنگ شدن با جامعهاش را ندارد. درست مانند آن لحظهای که از صندلی آرایشگاه برخاسته تا ظاهرش تغییر پیدا نکند.
«چیزهای کوچک اینچنینی» (Small Things Like This) اثری انتقادآمیز نسبت به فضای گلوگیر و خفقانآور دهه 80 و 90 میلادی در ایرلند است.
صدای غمناک و آزاردهنده ناقوس در آغاز و پایان اثر، پیکان اتهام را به سوی سیاستهای نامطلوب کلیسا میچرخاند. اگرچه نگاه مردم جامعه و همسایههای بیل نیز ورِ دیگر ماجراست و زخم تازهای به جان او میزند.
باید گفت انتقادآمیز بودن این فیلم، از بیتفاوت نبودن و شرافتمندانه زندگی کردن «بیل فورلونگ» بر میخیزد. چیزی که تمام مدت فیلم برایمان نمایان است.
پایان پیام/