باشگاه خبرنگاران پویا: فیلم «چشم بادومی» اولین ساخته سینمایی ابراهیم امینی است که پیش از این سابقه فیلمنامهنویسی در آثار محمدحسین مهدویان را داشته است. این فیلم در چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد. در این یادداشت به نقد و بررسی این فیلم میپردازیم.
علی امیرسیافی: بررسی چالشهای موجود در نسل z و خواستهها و تمایلات آنها، نیاز به تحقیقات عمیق و تخصصی دارد. یکی از علایق به وجود آمده در این نسل، پیشروی به سوی کِیپاپ و علاقه به خوانندگان این سبک است.
امینی در «چشمبادومی» با گزینش این ایده، قصد نزدیک ساختن فضای فیلم خود با این نسل و پرداخت به دنیای متفاوت آنها را دارد.
اگرچه ایده اولیه فیلم، بهروز، قابل تأمل و پرچالش است اما، تزریق آن در اجزای فیلم به درستی انجام نشده است.
سرگردانی فیلم میان فضاهای مختلف ژانری، کاملاً مشهود است. گاهی میان فضاهای فانتزی و سورئالِ برخاسته از ذهن دختر نوجوان، گاهی فضای ملودرام برگفته شده از روابط خانواده این دختر و گاهی نیز فضای ترسناک رمّالی و تسخیر اجنهها.
این فضای چندگانه ذهن مخاطب را مدام میان انتخاب یک کانال مشخص برای ادامه دادن با داستان، دچار کلافگی میکند.

تغییر برای کاراکتر پدربزرگ (مهدی هاشمی) بسیار آنی و غیرقابل باور است. او چگونه با سرعت از یک مرد روستایی تبدیل به «جیمز دینِ» داستان برای نجات دادن نوهاش میشود؟!
دختر نوجوان (ستایش دهقان) چرا آن میزان جنون را یکساعته رها میکند و به سرعت، خودباختگی روحی و روانیاش بهبود پیدا میکند؟! درحالی که تمام مدت فیلم کلنجار دیوانهوار او را تماشا میکردیم.
بنابراین عنصر «تغییر» در فیلمنامه کاملاً رها گردیده و نگاه مبتدیانهای از سوی نگارنده برای خلق آن به کار گرفته شده است.
ساره بیات در قامت مادر دلسوز! و نگران نیز به هر میزان که سعی دارد با بازی اغراقشده خود، ضعف کاراکتر مادر را بپوشاند، موفق نبوده و او نیز شخصیتی رها شده در فیلم دارد. از یکجایی به بعد هم به طور کامل از داستان حذف میشود.
«چشمبادومی» اما یک پیشروی زیرکانهای به سمت نمادپردازی در خود دارد که به ثمر نمینشیند. کاراکتر پدربزرگ در جوانی، مشابه نوهاش علاقه جنونآمیزی به «جیمز دین»، بازیگر مشهور سینمای آمریکا، داشته.
انتخاب جیمز دین، به عنوان نماد یاغیگری و از خودباختگی نسل جوان، گویی طعنهای انتقادآمیز به کاراکتر دختر که دلباخته موسیقی کِیپاپ شده و خود را یک «جونگ هیون» فرض میکند، میزند. اما از این منظر که احتمال میرود مخاطبان عام سینما این نماد را نشناسند، بنابراین ایده جذابش در این ساحت شکست میخورد.
پایان پیام/