باشگاه خبرنگاران پویا؛جدیدترین قسمت از مجموعه فیلم «ماموریت غیرممکن؛ روز شمار نهایی» یک فیلم آمریکایی در ژانر اکشن جاسوسی به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر مککوری با عنوان کامل؛ Mission: Impossible Final Reckoning) در دومین بخش از فینال جشنواره بینالمللی فیلم کن نمایش داده شد. این رونمایی ویژه در تاریخ 23 مه 2025 (مصادف با 2 خرداد 1404) انجام شد و یکی از رویدادهای مهم سینمایی این دوره از جشنواره بهشمار میرود.
مهدیهسادات نقیبی: در این قسمت، تام کروز بار دیگر در نقش اتن هانت، مأمور همیشه در تعلیق و تعقیب، به پرده نقرهای بازمیگردد. گرچه این ستاره مطرح هالیوود در سالهای اخیر نیز در پروژههای بزرگی حضور داشته، اما بازگشتش به این فرنچایز خاطرهانگیز، بار دیگر شور و هیجان ویژهای را میان طرفداران سینمای اکشن بهوجود آورده است.
فیلم «ماموریت غیرممکن؛روزشمار نهایی» ادامهای بر ماجراهای پیچیده و پرمخاطره قسمتهای پیشین این مجموعه است. این فیلم با تکیه بر فرمول موفقی که از ابتدای این فرنچایز شکل گرفت. یعنی ترکیب داستانهای جاسوسی، مأموریتهای غیرقابلتصور، لوکیشنهای بینالمللی و صحنههای نفسگیر اکشن، ساخته شده و انتظار میرود از پرفروشترین آثار سال 2025 باشد. رونمایی این فیلم در بخش ویژه فینال جشنواره کن، نهتنها نشانهای از جایگاه جهانی این مجموعه در فرهنگ سینمایی معاصر است، بلکه بار دیگر قدرت ستارهسازی تام کروز و محبوبیت جهانی او را یادآوری میکند.
تام کروز؛ بازیگر همیشه در صحنه، ستارهای تمامعیار
یکی از شگفتیهای بزرگ و مستمر این مجموعه، بدون شک «تام کروز» است؛ ستارهای که نه تنها بازیگر اصلی، بلکه تهیهکننده اجرایی این پروژه بزرگ محسوب میشود.
کروز با حضوری مستمر و پرانرژی طی سه دهه در نقش ایتن هانت، نه فقط به شخصیت او جان داده، بلکه خود را نیز به عنوان نماد اکشن، تعلیق و ماجراجویی در سینمای مدرن هالیوود تثبیت کرده است.
اینکه یک بازیگر بتواند طی 30 سال در یک نقش حضور مداوم و مؤثر داشته باشد و نه تنها فرسوده نشود، بلکه مخاطب را هر بار با اجرای متفاوت و چالشی جدید شگفتزده کند، امری نادر است. ایتن هانتِ کروز، هر بار یک پله واقعیتر، انسانیتر و همزمان قهرمانانهتر میشود. از کوهنوردی بیبدیلش در دبی، تا پریدن از هواپیما در ارتفاع بالا، همه نشانگر نوعی تعهد و شور واقعی برای درگیر کردن تماشاگر با اکشن بیواسطه است.
هالیوود، جاسوسی و سیاست نرم قدرت
اما ماموریت غیرممکن تنها یک مجموعه سینمایی سرگرمکننده نیست. در عمق آن، میتوان ردپای ساختاری آمیخته از فانتزی سیاسی، تبلیغ ابرقدرتی و قدرتنمایی اطلاعاتی آمریکا را دید.
سوال اصلی این است: چرا ایالات متحده اصرار دارد چنین داستانهایی را در بستر سرگرمی و سینما بازنمایی کند؟
پاسخ را باید در تعریف آمریکا از «قدرت نرم» جست. وقتی سینما در دست یک ابرقدرت سیاسی قرار گیرد، دیگر فیلم تنها یک فیلم نیست، بلکه ابزار استراتژیک انتقال پیام، هراس، قدرت و منجیگری خواهد بود. «ماموریت غیرممکن» در طول سالها تبدیل به ابزاری برای نمایش قدرت اطلاعاتی، امنیتی و تکنولوژیک آمریکا شده است؛ آنهم در شرایطی که ایالات متحده در واقعیت، گاه در برابر حوادث طبیعی، بحرانهای سیاسی، یا جنگهای معاصر، بسیار شکنندهتر از آن چیزی ظاهر میشود که در پرده نقرهای میبینیم.
IMF؛ نهاد امنیتی خیالی، اما واقعی!
سازمان «IMF» که در این فیلمها محور روایت است، اگرچه در ظاهر نهاد امنیتی خیالی به شمار میرود، اما در واقع نمایندهای است از ساختارهای پیچیده اطلاعاتی؛ امنیتی آمریکا که در کنار CIA، NSA و پنتاگون قرار میگیرند.
وجود این نهاد خیالی، با قابلیت عملیات در سطح جهان و فراسازمانی، القاکننده نوعی همهتوانی و نفوذ نامحدود است. این همان تصوری است که آمریکا از خود برای افکار عمومی جهان میسازد: سازمانی که همیشه یک قدم جلوتر است، حتی در تقابل با روسیه، چین، ایران یا حتی دشمنان داخلی.
در اکثر قسمتهای این مجموعه، تهدیدهای امنیتی جهانی (از حملات بیولوژیکی و سایبری تا انفجارهای هستهای) از سوی کشورهایی چون روسیه، ایران یا گروههای تروریستی طراحی میشود و تنها کسی که میتواند جهان را نجات دهد، نه سازمان ملل، بلکه ایتن هانت و IMF است. این منجیسازی پنهان اما اثرگذار، در راستای همان پروپاگاندای سنتی هالیوود است؛ نمایش آمریکا به عنوان ناجی بشریت.
تلفیق واقعیت و فانتزی؛ ابزار سینمایی برای تسخیر ذهنها
نکته مهم در مورد فیلم «ماموریت غیرممکن؛ روشمار نهایی» این است که موفق میشوند واقعیت و فانتزی را بهگونهای با هم بیامیزند که باورپذیری حفظ شود. استفاده از تکنولوژیهای نوین، سکانسهای اکشن واقعی (بدون CGI افراطی)، تعقیب و گریزهای مهیج، چهرهپردازی شخصیتهای خاکستری و بازیهای دوگانه میان دشمن و دوست، به مجموعهای انجامیده که تعلیق و تماشایی بودن را با عمق ایدئولوژیک آمیخته است.
در بخش دوم از قسمت هشتم این فیلم، تهدید از نوع دیگری است: هوش مصنوعی. اینبار دشمن نه صرفاً انسانی است، نه صرفاً دولتی، بلکه یک ساختار هوشمند و غیرقابل پیشبینی که توان نفوذ به تمامی لایههای قدرت و امنیت را دارد.
این خط داستانی بهروشنی از دغدغه امروز آمریکا و جهان نسبت به آیندهی قدرتهای فناورانه الهام گرفته و در قالب یک اکشن سینمایی، آیندهای پُر از ربات، الگوریتم و جنگ سایبری را تصویر میکند. و در نتیجه می توان گفت «ماموریت غیر ممکن؛روزشمار نهایی» تنها یک فیلم اکشن دیگر همانند فیلم های دیگر نیست؛ بلکه نمایشی از اضطرابهای عصر دیجیتال است که در هیبت تعقیب و گریز و مأموریتهای نفسگیر، نگرانیهای بشر امروز از تسلط ماشینها را بازتاب میدهد. این فیلم نشان میدهد که حتی در دل سرگرمی و هیجان، میتوان نگاهی جدی به تحولات آینده انداخت.
سینما در خدمت پروژه قدرت؛ از هالیوود تا واشنگتن
هالیوود از همان ابتدا، به عنوان بازوی نرم سیاستهای آمریکا عمل کرده است. حتی در دوران جنگ سرد، فیلمهای جاسوسی با هدف ترسیم چهره خطرناک بلوک شرق و نمایش توانمندی غرب ساخته میشد. «ماموریت غیرممکن» را باید یکی از مدرنترین نمونههای این پروژه دانست که با بستهبندی پر زرق و برق، قصهپردازی پرهیجان و جلوههای بصری خیرهکننده، دست به تبلیغ ساختار قدرتی زده که سیاست آمریکا در پی القای آن به جهان است. در این میان، شاید یکی از موفقترین دستاوردهای فیلم این باشد که تماشاگر را چنان درگیر ماجرا و هیجان میکند که دیگر فرصتی برای تأمل درباره این فرامتن باقی نمیماند. ما تنها مشتاقیم بدانیم آیا ایتن هانت موفق خواهد شد یا خیر؛ بیآنکه بپرسیم این سازمان خیالی چرا چنین قدرتی دارد یا این تهدیدها چگونه شکل گرفتهاند.
قهرمانی که با زمان پیش میرود، نه از آن عقب میماند
تام کروز در نقش ایتن هانت، مصداق قهرمانی است که با گذر زمان نه تنها فرسوده نمیشود، بلکه عمیقتر و واقعیتر جلوه میکند. برخلاف قهرمانهای یکبارمصرف یا چهرههایی که در یک نقش ماندگار میشوند و بعد محو، کروز با «ماموریت غیرممکن» زیسته و رشد کرده است. جذابیت او دیگر تنها در جوانی و چالاکی خلاصه نمیشود، بلکه در بلوغ رفتاری، مهارت بازیگری و پافشاریاش بر اجرای صحنههای اکشن بدون بدلکار، معنای تازهای یافته است. این پایبندی به اصالت و فیزیک واقعی، نه فقط از سر شوق، بلکه نشانهای است از تعهد شخصی او به روایتی است که سالها بخشی از هویتش شده است. کروز نه یک ستاره گذرا، بلکه بخشی از حافظه سینمای معاصر است؛ قهرمانی که پیر میشود، اما نمیبازد چون راهش را با مخاطب ادامه داده، نه جدا از او.
پایان یا نقطه عطف؟
فیلم «ماموریت غیرممکن؛ روزشمار نهایی» اگرچه آغاز پایان یک مجموعه است، اما بیش از هر چیز، تصویری نمادین از تداوم بهرهگیری سینما از زبان قدرت است؛ زبانی که با روایتهایی اغراقشده، جهانی پر از تعقیب، تهدید، پیروزی و نجات میسازد. شاید این فیلم واپسین بخش از این چندگانه باشد، اما بهخوبی نشان میدهد که سینما هنوز یکی از مؤثرترین ابزارهای ساخت هیجان، قهرمان و تصویرسازی از کنترل بر بحرانهاست. تا زمانی که مخاطب برای تماشای چنین روایاتی مشتاق است، «ماموریتهای غیرممکن» همچنان ممکن و پرفروش باقی خواهند ماند.