باشگاه خبرنگاران پویا؛ جنگ 12 روزه با رژیم صهیونیستی عبرتهای آموزندهای بهویژه در برقراری همکاریهای اقتصادی با کشورهای همسو چون چین، برای ایران به ارمغان آورد. این تعاملات میتواند به تقویت منافع مشترک و ایجاد کریدورهای تجاری موثر منجر شود، فرصتی که میتواند ایران را به هاب ترانزیتی در اوراسیا و درگیر کردن منافع سایر کشورها بدل کند.
حسن کریمنیا، کارشناس حملونقل، بر این باور است که پس از امضای توافقنامه 25 ساله همکاریهای راهبردی با چین، روابط سیاسی دو کشور گسترش یافته و حالا زمان آن است که این همکاریها به سمت ابعاد اقتصادی سوق داده شود. کاهش زمان حملونقل از 40 روز به حدود 15 روز میتواند بهطور قابل توجهی ظرفیت تجاری ایران و چین را افزایش دهد و وابستگی چین به مسیرهای دریایی ناامن را کاهش دهد.
توجه به توسعه کریدورهای ریلی و زمینی بهویژه در شرایطی که تنشها در غرب آسیا افزایش یافته، اهمیت دارد. این کریدورها به حفظ و گسترش تجارت ایران و چین کمک کرده و موجب میشوند تا دو کشور بتوانند از چالشهای اقتصادی پیش رو عبور کنند.
سرمایهگذاری چین در بندرعباس و دیگر زیرساختهای ایران میتواند بهعنوان یک نقطه عطف استراتژیک در افزایش تجارت تلقی شود. هر چند که برخی مطلعین از اهمالکاری مسئولان بهخصوص در سازمان بنادر و دریانوردی، به منظور سرمایهگذاری چینیها در بندرعباس بعد از آن که بهرهبرداری بندر چابهار به هندیها سپرده شد، حکایت دارد.
بندر شهیدرجایی که 70 درصد اقتصاد دریایی کشور را تحت مدیریت دارد، فرصتی برای همکاریهای برد-برد با چین است. با حضور چینیها در خلیجفارس، امنیت و منافع مشترک هر دو کشور تقویت خواهد شد. به ادعای کارشناسان، در شرایط بحرانی، بندر چابهار میتواند مکمل استراتژیک برای بندرعباس باشد و به پایداری صادرات، واردات و ترانزیت کالاها کمک کند.
با این حال، برخی چالشهای داخلی مانند دخالتها در سازمانهای مرتبط با تجارت خارجی نیازمند توجه بیشتر است.
کریم نائینی کارشناس حملونقل به این نکته اشاره میکند که با تاریخ غنی ایران در جاده ابریشم، فرصت تبدیل شدن دوباره به مرکز تجارت جهانی وجود دارد.
برای تحقق این هدف، نیاز به توجه به کریدورهای تازه نفسی از جمله کریدور چین-آسیای مرکزی-غربآسیا (یکی از 6 شاخه ابتکار کمربند-راه چین یا همان BRI) یا اتصال ریلی و جادهای به چین از طریق پاکستان و افغانستان وجود دارد.
کارشناسان روابط بینالملل عنوان کردهاند که پس از جنگ 12 روزه، زمان آن رسیده که سیاستهای ایران نسبت به کشورهایی با روابط تاریخی و دوستانه، تجدیدنظر شود. عدم بازدهی قابل توجه از توافق 25 ساله با چین، ناشی از مشکلات مدیریتی و کمبود پیگیری (محول شدن مسئولیت خارجی سنگین ارتباط با دومین قدرت جهان به معاون اول رئیسجمهور که خود درگیر مسائل داخلی کشور میباشد) است که باید در اولویت قرار گیرد.
در نهایت، فرصتهای همکاری با چین میتواند بهعنوان یک سپر در برابر فشارهای تحریمی و تهدیدات نظامی عمل کند. تمرکز بر توسعه تفاهمنامهها و انجام پروژههای کریدوری ضروری است تا منافع اقتصادی دو کشور را محکمتر کند و به نوعی مانع از یکجانبهگرایی غرب شود. این همکاریها نه تنها تقویتکننده روابط همهجانبه دو کشور خواهد بود، بلکه میتواند به صلح و ثبات منطقهای نیز کمک کند.
انتهای پیام/