باشگاه خبرنگاران بویا:شاید بتوان گفت چیزی که بیش از همه در انیمیشن درون و بیرون بینندگان را تحت تأثیر قرار می دهد این است که چقدر شجاعانه و موفق با مفهوم ذهن برخورد می کند. در این انیمیشن از ذهن به عنوان مفهومی مرتبط با مغز یا عصب شناسی فاصله می گیرد، و آن را با مفهوم عواطف و احساسات شرح می دهد.
این انیمیشن ماجرای دختری 11 ساله به نام رایلی است که با خانوادهاش به شهری جدید نقلمکان میکند. داستان از زاویه دنیای درونی رایلی روایت میشود؛ جایی که پنج احساس اصلی – شادی، غم، خشم، ترس و انزجار – مدیریت زندگی او را بر عهده دارند. چالشها و تغییرات این نقلمکان، احساسات رایلی را به هم میریزد و سفری پر از ماجراهای احساسی آغاز میشود که به بازتعریف شخصیت و هویت او میانجامد.
در طول داستان پنج احساس مهم یعنی شادی، غم، خشم، ترس و نفرت در قالب شخصیت هایی، کنترل ذهن رایلی را به دست میگیرند، به این گونه که هر بار یکی از حسهای او تحریک شده و کنترل ذهنش را در دست میگیرند و باعث می شوند، رایلی رفتارها و واکنش هایی را از خود بروز دهد.
داستان با نقل مکان خانواده رایلی ادامه پیدا می کند و رایلی در تلاش است تا با محیط جدید خود سازگار شود. نمادهای عاطفی در سر رایلی دچار بحران میشوند به طوری که در آن «شادی» و «غم» در حافظه بلند مدت او گم میشوند و باید راه خود را به قسمت کنترل عواطف که در آن احساسات دیگر قرار دارند، بیابند.
داستان، تعاملات رایلی با والدینش و همچنین تجربیات درونی او را به نمایش می گذارد. این مضمون به بیننده اجازه می دهد تا بین ارتباط درونی (درون فردی) و بیرونی (بین فردی) تمایز قائل شود و آن ها را به هم متصل کند.
احساسات چیزی است که همه ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم. یادگیری زبانی که بتوانیم احساساتمان را نشان دهیم ،می تواند یک چالش واقعی باشد. یکی از مفاهیم اصلی هر درمانی این است که برای فرد قرار دادن کلمات یا معنا ابراز احساسات را تسهیل کند. زمانی که بتوانیم یک احساس را نام ببریم، میتوانیم آن را درک کنیم، و وقتی آن را درک کردیم، میتوانیم متوجه تاثیر آن در زندگی روزمره و روابطمان شویم.
یکی از رویکردهایی که می توان برای توضیح مفاهیم کاملاً پیچیده عاطفی به کودکان استفاده کرد، استعاره است. استفاده از استعاره در انیمیشن درون و برون فوق العاده است. این فیلم نه تنها استعارههایی از احساسات و تفکر درونی را نشان میدهد، بلکه از طریق بازنمایی شخصیتهای درونی، به بررسی تعامل احساسات با یکدیگر میپردازد.
وجود همزمان بیش از یک احساس در یک زمان میتواند تجربه گیجکننده ای باشد و موقعیتی به نظر میرسد که ما تمایلی به توصیف آن نداریم یا نمیتوانیم آن را توصیف کنیم. با این حال، هر کسی که از نظر روانشناختی آگاه باشد، متوجه خواهد شد که اغلب، احساسات به صورت چندگانه وجود دارند و می تواند بر واکنشها و رفتارها تاثیر بگذارد.
ارتباطات درون فردی و بین فردی
چشمگیرترین جنبه این انیمیشن تاکید بر ارتباطات درون فردی است. همه ما با مفهوم ارتباط بین فردی آشنا هستیم، که شامل نحوه تعامل انسان ها با یکدیگر است، اما مفهوم ارتباطات درون فردی بیشتر به نحوه ارتباط و تعامل ما با خودمان مربوط می شود.
اکثر مکاتب روانشناسی موافق هستند که این دو مفهوم به هم مرتبط هستند. اغلب، جنبه بین فردی ارتباطات، مبتنی بر فرآیندهای درون فردی ما است یا از آنها سرچشمه میگیرد و این میتواند یک مفهوم اصلی برای درک رفتار ناشی از آن باشد.
این مفهوم به خوبی در صحنهای در فیلم نشان داده شده است که رایلی سر میز شام خانواده به طرز انفجاری عصبانی می شود. این رفتار بین فردی قابل مشاهده (خشم) در نتیجه یک فرآیند درون فردی رخ میدهد که در آن احساسات (اضطراب، غم، انزجار و شادی) با یکدیگر تعامل میکنند تا منجر به طغیان رفتاری شوند.
برای بیننده، این فقط مانند یک طغیان به نظر میرسد که به طور غیرقابل تصوری رخ داده است اما با بینش در فرآیند درون فردی، تعامل احساسات مختلف درونی و معنای پشت این رفتار را دریافت میکنیم.
همه ما موجوداتی چند بعدی هستیم که احساسات، افکار و رفتار را تجربه می کنیم. ما احساس می کنیم، فکر میکنیم و انجام میدهیم. ما بر رفتار تأکید میکنیم زیرا مشاهده، آشکار است و میتوانیم ببینیم. با این حال، فرآیند احساس و فکری که در زیر سطح، پشت صحنه یا درون رخ می دهد، جایی است که رفتار را تنظیم میکند.
انیمیشن درون و بیرون به ما بینشی از عملکرد فرآیندهای درون فردی می دهد. شخصیتهایی که احساسات را نشان میدهند به ما یاد میدهند که هر چند همه ما احساسات مشابهی را تجربه میکنیم، اما همه آنها منحصر به ما هستند.
شخصیت ما محصول تجربیات خودمان است
علاوه بر پرداختن به مفهوم احساسات و ارتباط درون فردی مفهوم مهم دیگری نیز در این انیمیشن وجود دارد. این داستان نشان می دهد که اساس شخصیت ما بر تجربیات یا خاطرات اصلی ما بنا شده است.
این مفاهیم اصلی از طریق تجارب خانوادگی، سرگرمی ، ورزش و دوستی نشان داده میشوند و به عنوان جزیرههایی در سر رایلی ظاهر میگردند.
نظریه پردازان روابط ابژه معتقدند که تجربیات اصلی، لنزهای بنیادی را تشکیل میدهند که با آن جهان را می بینیم. این تجربیات بنیادی تأثیر قابل توجهی بر نحوه دید ما از جهان دارند. آنها الگوهایی را ایجاد میکنند که جهان بینی ما را تعیین میکند، هرچند مثبت یا منفی. این تجربیات بنیادی همچنین میتوانند به انعطاف پذیری درونی ما کمک کنند تا در مواقع سختی با مسائل کنار بیاییم و سازگار شویم.
این فیلم اهمیت این تجربیات اولیه را با نشان دادن آنها به عنوان جزیرههایی که عزم و اراده و قدرت شخصیت را تشویق می کنند، برجسته میکند. با بزرگ شدن و رشد ما، این مفاهیم اصلی می توانند از بین بروند و نیاز به بازسازی دارند تا لنز بزرگسالی را تشکیل دهند که اساساً تفاوت چندانی ندارد، اما با بلوغ رشدی سازگار شده است.
با نزدیک شدن به دوران نوجوانی، زندگی ما پیچیدهتر می شود و احساسات ما کمتر قابل اجتناب است. در طول داستان فیلم، غم و اندوه تا حد زیادی نادیده گرفته میشود یا با دور نگه داشتن آنها از همه چیز، مدیریت می شود، با این حال، همانطور که در داستان آشکار میشود، سایر احساسات متوجه میشوند که دیگر نمیتوانند این کار را انجام دهند.
در دوران کودکی و برای مدت طولانی، ما غم و اندوه را به عنوان یک احساس غیرضروری و قابل اجتناب می بینیم، در حالی که در واقع، کنار آمدن با غم یک جنبه ضروری برای رشد عاطفی است. شیوه ملایم اما واضحی که در فیلم،این پدیده را نشان می دهد تحسین برانگیز و موثر است.
همچنین نحوه نشان دادن مفاهیمی مانند حافظه بلند مدت، رویاها و ناخودآگاه در این فیلم قابل ستایش است. نویسندگان فیلمنامه شجاعانه با این مفاهیم انتزاعی برخورد کردند . استعاره از ناخودآگاه مکانی است که در آن تجربیات آسیب زا و دشوار ذخیره می شود، اما تأثیر مداومی بر شخصیت و داستان زندگی افراد دارد و و احتمالاً در زمان دیگری دوباره ظاهر می شود.
مفهوم ذهن در انیمیشن درون و بیرون
شاید بتوان گفت چیزی که بیش از همه در انیمیشن درون و بیرون بینندگان را تحت تأثیر قرار می دهد این است که چقدر شجاعانه و موفق با مفهوم ذهن برخورد می کند. در این انیمیشن از ذهن به عنوان مفهومی مرتبط با مغز یا عصب شناسی فاصله می گیرد، و آن را با مفهوم عواطف و احساسات شرح می دهد.
با توجه به مفاهیمی که در انیمیشن درون و بیرون به آن پرداخته شده است، این انیمیشن می تواند به عنوان یک منبع فوق العاده مفید برای فراهم کردن یک زبان مشترک برای کودکان، خانواده ها و متخصصان برای شروع گفتگو در مورد مفاهیم اصلی خود و ذهن مورد استفاده قرار گیرد .
انیمیشن درون و بیرون میتواند به ما اجازه دهد تا معنای پشت رفتار را کشف کنیم و به طور بالقوه میتواند گفتمانی باشد که ابعاد جدیدی را به روی تجربیات ما از ارتباطات درون فردی بگشاید.
مزایای استعارههای درون و بیرون منحصر به کودکان نیست، بلکه ممکن است به ارتباطات درون فردی بزرگسالان نیز کمک کند. تامل بر مفاهیم انمیشین می تواند بزرگسالان را از نشخوار فکری به، درون نگری سوق دهد.
پایان پیام/