باشگاه خبرنگاران پویا؛ منطقه استراتژیک سومالیلند در سالیان اخیر به یکی از محورهای منازعه در شاخ آفریقا تبدیل شده که علاوه بر تهدید تمامیت ارضی سومالی، بر سایر متغیرها نظیر رقابت آمریکا با چین و روسیه در این منطقه و جایگاه همسایگان سومالی بسیار تأثیرگذار است؛ آیا ترامپ تصمیم خواهد گرفت که سومالیلند را بهرسمیت بشناسد و این تصمیم چهمنافعی برای ایالات متحده بهارمغان میآورد؟
به گزارش اقرائات افریقیة، با تشدید رقابت بینالمللی بین ایالات متحده، روسیه و چین، و قرار گرفتن تجارت جهانی در معرض تهدیدات امنیتی مستقیم ناشی از دریای سرخ و خلیج عدن؛ گمانهزنیها مبنی بر اینکه دولت ترامپ بهسمت بهرسمیت شناختن استقلال سومالیلند حرکت میکند، افزایش یافته است.
سومالیلند، تحتالحمایه سابق بریتانیا، در سال 1991 بهطور یکجانبه از موگادیشو استقلال یافت؛ این کشور از تمام ویژگیهای یک کشور، بهجز بهرسمیت شناختهشدن بینالمللی، برخوردار است و از اهمیت ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است.
با توجه به منحصر به فرد بودن موقعیت جغرافیایی آن؛ این کشور در ساحل جنوبی خلیج عدن ورودی جنوبی دریای سرخ واقع شده است و همچنین میزبان بندر استراتژیک بربره است که موضوع یک رقابت منطقهای و بینالمللی برای نفوذ در منطقه شاخ آفریقا است، علاوه بر اینکه بهعنوان یک جایگزین بالقوه برای بندر همسایه جیبوتی در نظر گرفته میشود،
علاوه بر این، تمامی سال 2024، منطقه سومالیلند بهدلیل تلاشهای اتیوپی محصور در خشکی برای دستیابی به خروجی دریا در منطقه جداییطلب، با درگیریهای منطقهای مرتبط بود، که باعث شد قدرتهای خارج از شاخ آفریقا، مانند مصر و ترکیه، درگیر شوند.
مسائل منطقه از نظر مسائل امنیتی، نظامی و دیپلماتیک روابط متشنج موگادیشو با آدیسآبابا، یکی از عوامل اصلی نیروهای حافظ صلح در سومالی، و نزدیک شدن این کشور به رقبای تاریخی اتیوپی یعنی مصر و اریتره است.
در حالی که دولتهای متوالی ایالات متحده تعهد خود را به سیاست «سومالی واحد» مطابق با اجماع بینالمللی و آفریقا برای اجتناب از بهرسمیت شناختن رسمی استقلال سومالیلند نشان دادهاند، جمهوریخواهان، مقامات سابق و بالقوه دولت ترامپ ایده بهرسمیت شناختن سومالیلند بهعنوان یک کشور مستقل را مطرح کردهاند و امید هرجیسا (پایتخت خودخوانده سومالیلند) را برای جلب حمایت بزرگترین کشور جهان از استقلال خود از موگادیشو تقویت کردهاند،
این امر با این واقعیت تقویت میشود که روابط ایالات متحده و سومالی در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ (2021 ـ 2017) ضربه شدیدی خورد، زمانی که او در آن زمان اعلام کرد که سومالی در فهرست ممنوعیت سفر تعدادی از کشورهای دارای اکثریت مسلمان قرار خواهد گرفت، و اینکه او در پایان دوره اول خود تصمیم گرفت نیروهای آمریکایی مستقر در آنجا را خارج کند اما، جو بایدن، بعداً این تصمیمات را تغییر داد.
ظهور دیدگاهها و واکنشهای متفاوت به موضوع شناسایی یا عدم شناسایی سومالیلند توسط آمریکا، بهنظر میرسد با توجیهها و مفروضاتی مرتبط باشد که میگوید: منافع ژئواستراتژیک رقابتی ایالات متحده در شاخ آفریقا، علاوه بر تلاش برای تسلط بر این کشور، نقشی تعیینکننده در تعیین موضع دولت ترامپ در قبال پذیرش یا عدم بهرسمیت شناختن منطقه سومالیلند بهعنوان یک کشور مستقل از سومالی خواهند داشت.
گذشته تاریخی منطقه
منطقه سومالیلند ـ در واقعیت منطقهای و بینالمللی کنونیاش ـ تجسم منطقهای است که بریتانیاییها در شاخ آفریقا در پایان قرن نوزدهم از دل «سومالی بزرگ» تشکیل دادند؛ از نظر تاریخی، «سومالی بزرگ» بهتنهایی منطقه شاخ آفریقا را تشکیل میداد، پیش از آنکه در دورههای متوالی توسط قدرتهای استعماری دوباره برنامهریزی و به پنج منطقه که در اصل متعلق به ملت سومالی بودند، تقسیم شود:
سومالیلند فرانسه: این کشور با نام «عفر و عیسی» شناخته میشد و اکنون جیبوتی است، کشوری که در سال 1977 از فرانسه استقلال یافت.
سومالی اتیوپی: منطقه اوگادن یا سومالی غربی که توسط اشغالگران بریتانیا در سال 1954 میلادی به اتیوپی ضمیمه شد.
جنوب غربی سومالی: همچنین بهعنوان NFD یا استان مرزی شمالی شناخته میشود، در سال 1963 توسط کنیا ضمیمه شد.
سومالی ایتالیا: ایالت فعلی سومالی با پایتختی موگادیشو در سال 1960 میلادی از ایتالیا استقلال یافت.
سومالیلند بریتانیا: سومالیلند، واقع در شمال غربی سومالی، قبل از استقلال رسمی از بریتانیا و بهرسمیت شناختن بینالمللی ـ برای چند روز ـ در ژوئن 1960 به دست آورده بود، قبل از اینکه با سومالی ایتالیا ایالت مدرن سومالی را تشکیل دهد.

از سال 1977، زیاد باره، رئیس جمهور سابق سومالی، تلاش کرد با نیروی نظامی به رؤیای وحدت سومالی برای پنج منطقه دست یابد، اما تلاشهای او در نهایت شکست خورد و در سال 1991، سومالیلند استقلال خود را بهعنوان یک جمهوری خودمختار اعلام کرد.
از آن زمان، این منطقه مسیری متفاوت از جنوب را که درگیر جنگهای داخلی و هرجومرج بود، در پیش گرفت و به ثبات سیاسی و امنیتی قابلتوجهی دست یافت و بهدنبال آن انتخابات دورهای، با افزایش علاقه بینالمللی به تبدیل سومالیلند بهسمت دموکراسی و ثبات برگزار شد.
دخالت ایالات متحده در سومالی از سال 1991
این منطقه در همان سالی که شاهد فروپاشی رژیم زیاد باره بود، استقلال خود را اعلام کرد و بعدها سومالی برای کنترل زمینها و منابع وارد درگیریها و جنگهای داخلی شد و قحطی بزرگی در این کشور رخ داد که ایالات متحده را بر آن داشت در سال 1993 با حمایت بینالمللی و با ادعای کاهش رنج و کمک به کشوری که بر اثر جنگ داخلی از هم پاشیده شده است در سومالی مداخله مستقیم نظامی کند؛ اما در عمل این اقدام به تشدید جنگ داخلی و افزایش قحطی منجر شد.
در اکتبر 1993، نبرد خونینی بین نیروهای آمریکایی و سومالیاییها روی داد که طی آن 18 سرباز آمریکایی کشته شدند، دو هلیکوپتر آمریکایی سرنگون شدند و بین 300 تا 1000 سومالیایی کشته و یا زخمی شدند، نیروهای آن در مارس 1994، و سازمان ملل متحد نیز همین روند را دنبال کردند و جنوب و مرکز سومالی را در اختیار طرفهای متخاصم خود گذاشتند.
در طول دهه اول قرن، پرونده مبارزه با تروریسم بر روابط بین دو کشور حاکم بود، در زمانی که ایالات متحده از سال 2007 در یک جنگ نیابتی قرار داشت، بهنمایندگی از هیئت اتحادیه آفریقا (AMISOM)، سومالی و نیروهای اتیوپی از یک سو و القاعده بهنمایندگی از جنبش الشباب از سوی دیگر با یکدیگر میجنگیدند.
پس از غیبت بیش از دو دهه در سطح رسمی دیپلماتیک؛ در سال 2013، واشنگتن از احیای روابط دیپلماتیک با سومالی خبر داد و همچنین پایان سیاست دوگانگی را که با دولتهای انتقالی و ادارات منطقهای که پس از سرنگونی زیاد باره در اوایل دهه 90 تشکیل شده بودند، اعلام کرد.
دوستی آمریکا با سومالی دوام چندانی نداشت با انتخاب ترامپ بهعنوان رئیس جمهور در دوره اول، او تصمیماتی خصمانهتر را در قبال سومالیاییها اعلام کرد که بعداً، واشنگتن در مناطق توسعه و مشارکت در مبارزه با تروریسم به تعهدات خود در دوره ترامپ و بایدن برای حمایت از سومالی عمل کرد؛ اگرچه این همکاری نه مناطق تحت کنترل مخالفان دولت را آزاد کرد و نه توان رزمی ارتش را افزایش داد.
شاخصها و انگیزههای جنبش جمهوریخواه
بسیاری از جمهوریخواهان بهرسمیت شناختن سومالیلند را بهعنوان یک جمهوری مستقل و رویکرد عملگرایانهتر برای برخورد با سومالی پذیرفتهاند، که میتواند احتمال تغییر در سیاست دیرینه ایالات متحده در مورد این موضوع را افزایش دهد.
بهنوبه خود، وزارت امور خارجه ایالات متحده انتخابات سومالیلند را ستود و آرزوی خود را برای همکاری با رئیس جمهور منتخب، عبدالرحمن محمد عبداللهی، ابراز داشت.
دولت بایدن قبلاً یک هیئت بلندپایه را برای دیدار از سومالیلند در دسامبر 2024 برای تبریک به رئیس جمهور جدید خود تعیین کرده بود، اقدامی که در آن زمان مورد استقبال جیم ریش، رئیس کمیته روابط خارجی سنا قرار گرفت و وی بر لزوم کنارگذاشتن سیاستهای اشتباه گذشته تأکید کرد.

شایان ذکر است که «ریش» قبلاً قانونی را در سال 2021 ارائه کرده بود که در آن از «پنتاگون» وزارت دفاع ایالات متحده درخواست کرده بود همکاری دفاعی دوطرفه بین ایالات متحده و سومالیلند را با دورزدن موگادیشو مطالعه کند، اما این پروژه تصویب نشد.
وبسایت آمریکایی «سمافور» بهنقل از «پیتر فام»، فرستاده سابق آمریکا به آفریقا در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، گفت: روند دموکراتیک در سومالیلند، جذابیت خود را بهعنوان شریک برای ایالات متحده و دیگر کشورها ثابت کرده است.
در حالی که سفیر ایالات متحده تمجید کرد، تیبور ناگی سفیر سابق اتیوپی از بهرسمیت شناختن انتخابات سومالیلند توسط ایالات متحده استقبال کرد و این روند را بهعنوان چراغ دموکراسی در آفریقا توصیف کرد و "تغییر قریبالوقوع در موضع واشنگتن" در قبال سومالیلند را پیشبینی کرد.
در دسامبر 2024، اسکات پری، نماینده ایالات متحده، لایحه جدیدی را برای بهرسمیت شناختن سومالیلند بهعنوان یک کشور مستقل به کنگره ارائه کرد؛ این لایحه باید از هر دو مجلس کنگره عبور کند تا رئیس جمهور بتواند آن را امضا کند و به قانون تبدیل شود، و با توجه به اینکه حزب جمهوریخواه در زمان حاضر هم مجلس نمایندگان و هم سنا را کنترل میکند، لایحه پری شانس زیادی برای تصویب دارد.
وزیر دفاع سابق بریتانیا، گاوین ویلیامسون، قبلاً فاش کرده بود که با تیم ترامپ در خصوص بهرسمیت شناختن رسمی سومالیلند، گفتگو کرده است؛ ویلیامسون قبلاً گفته بود که او لایحهای را برای بهرسمیت شناختن سومالیلند ارائه کرد، اما در پارلمان بریتانیا تصویب نشد.
در اواسط ماه جاری، در بیانیهای که توسط جان مولینار، رئیس «کمیته ویژه حزب کمونیست چین» در کنگره آمریکا صادر شد، از وزارت امور خارجه آمریکا خواست تا دفتر نمایندگی در «هارگیسا» ایجاد کند؛ اهمیت استراتژیک سومالیلند بهدلیل موقعیت جغرافیایی حیاتی آن در خلیج عدن و دریای سرخ و همچنین نقش حیاتی بندر بربرا نقش مهمی در اولویتدهی به این سرزمین در تصمیمات آتی خواهد داشت.
در حالی که در این بیانیه تأکید شده است که چنین حضور دیپلماتیکی میتواند منافع آمریکا را ارتقا دهد و با نفوذ فزاینده چین مقابله کند، در این بیانیه تأکید شده است که حضور یک دفتر آمریکایی در هارگیسا با بهرسمیت شناختن دولت فدرال در موگادیشو توسط آمریکا در تضاد نیست؛ دانمارک و کنیا یکی از کشورهاییاند که در هارگیسا دفاتر خود را بدون بهرسمیت شناختن حاکمیت سومالیلند حفظ میکند.
پیامدهای احتمالی شناسایی سومالیلند
اول: مفاهیم برای سومالی
بعید نیست که بهرسمیت شناختن آمریکا تلاشهای دولت فدرال برای حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی کشور را تضعیف کند؛ در نتیجه بهرسمیت شناختن بینالمللی منطقه جداییطلب موارد زیر قابل تحقق است:
- جدایی سومالیلند ممکن است توجیهی برای سایر مناطق با تمایلات تاریخی برای جدایی فراهم کند و در نتیجه خطرات تجزیه کشور و تجربیات مانند انحلال یوگسلاوی در 1991 و بحران بالکان را افزایش دهد.
- با توجه به منحصر به فرد بودن و مزایای موقعیت جغرافیایی منطقه، منابع طبیعی و مواد معدنی آن و همچنین میزبانی آن از بندر استراتژیک بربرا، جدایی یک ضرر ژئواستراتژیک بزرگ برای سومالی است.
- تنگ کردن فضا برای مانور با اتیوپی در مورد مسائل پیچیده دوجانبه، بهویژه موارد مربوط به حاکمیت ملی و دسترسی دریایی.
- از دست دادن مزیت مانور با ایالات متحده از طریق تقویت روابط با چین؛ چینیها نیز نگران نزدیک شدن سومالیلند و تایوان است که بهدنبال جدایی از پکن است و نمونه مشابه منطقه جداشده سومالی است.
- چین منافع استراتژیک در شاخ آفریقا بهطورکلی و سومالی بهطور خاص دارد، از جمله؛ تأمین امنیت تجارت خود که از خلیج عدن و دریای سرخ میگذرد، تکمیل طرح کمربند و جاده، علاوه بر تلاش برای ایجاد پایگاه نظامی در سومالی برای گسترش حضور نظامی منطقهای خود پس از پایگاه خود در جیبوتی.
بهگفته سایت گزارش آفریقا، دولت موگادیشو در آمادهسازی برای یک «راه ناهموار» احتمالی تحت رهبری ترامپ، از یکی از بزرگترین گروههای لابی واشنگتن برای دفاع از منافع ملی خود با دولت جدید ایالات متحده کمک گرفته است.

دوم: در مورد سومالیلند
یکی از مهمترین دستاوردهایی که سومالیلند از بهرسمیت شناختن حاکمیت خود به دست خواهد آورد دستیابی به هدف تاریخی خود برای بهرسمیت شناختن بینالمللی از بزرگترین قدرت جهان است، که ممکن است جایگاه بینالمللی آن را ارتقا بخشد، علاوه بر آن، سایر کشورها را تشویق به اتخاذ همین امر میکند.
رفتار آمریکا و توانمند ساختن آنها برای پیوستن به سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و اتحادیه آفریقا و مواجهه با چالشها و موانع دسترسی به کمکهای بینالمللی و انعقاد قراردادها در این مسیر کمککننده خواهد بود؛ بهمنظور برخورد مستقیم با ایالات متحده بهعنوان یک کشور مستقل بهدور از موگادیشو، دولت سومالیلند تمایل خود را برای اعطای یک پایگاه نظامی به واشنگتن در بربرا ابراز کرد.
سوم: مفاهیم در سطح مسائل شاخ آفریقا
میان برجستهترین ذینفعان از بهرسمیت شناختن سومالیلند نام اتیوپی به چشم میخورد؛ این امر توانایی دولت منطقهای را برای انعقاد موافقتنامههای بینالمللی افزایش میدهد و به دولت محصور در خشکی اجازه میدهد با توجه به جاهطلبیها و آرزوهای ژئواستراتژیک خود، بهویژه در سطوح اقتصادی و نظامی، توافقنامهای را که به آن حق دسترسی دریایی اعطا میکند، تصویب کند.
در مقابل، جیبوتی یکی از سهامداران اصلی در جلوگیری از بهرسمیت شناختن سومالیلند باقی میماند.
مصر، اریتره و سومالی در مورد جاهطلبیهای اتیوپی بهضرر حاکمیت ارضی دولت موگادیشو نگرانیهای مشترک دارند، در حالی که بهرسمیت شناختن بینالمللی سومالیلند جیبوتی را از ابزارهای چانهزنی قدرتمندش علیه آدیسآبابا، از جمله در اختیار داشتن حدود 95 درصد از تجارت خارجی اتیوپی از طریق بنادر دریایی جیبوتی و در نظر گرفتن آن بهعنوان یک مقر برای حضور نظامی بیش از حد بینالمللی محروم میکند.
با توجه به اینکه قاهره حضور نیروی دریایی اتیوپی در سواحل دریای سرخ را تهدیدی برای منافع ملی خود میداند، چنین بهرسمیت شناختی با نقش مصر در شاخ آفریقا را در تضاد میداند؛ اتحادش با سومالی و اریتره برای مقابله با آرزوهای دریایی اتیوپی، و آنچه مربوط به بحران سد رنسانس اتیوپی است، مصر از آن بیم دارد که بر سهم آب آن تأثیر بگذارد.
چهارم: مفاهیم در سطح آفریقا
بهرسمیت شناختن سومالیلند از سوی ایالات متحده، اصل آفریقایی "تقدس مرزهای بهارثرسیده از استعمار غرب" را تهدید میکند و باعث تغییرات اساسی در سراسر این قاره میشود، از جمله تشویق و احیای تمایلات دیگر جنبشهای جداییطلب مانند تیگرای در اتیوپی و بیافرا در نیجریه.
بهرسمیت شناختن بینالمللی، میتواند دوباره جنگهای داخلی و درگیریهای منطقهای را که این قاره در طول دوره استعمارزدایی غرب و پیامدهای آن شاهد بود، احیا کند.
پنجم: شرکای بینالمللی
امارات و رژیم صهیونیستی برندگان اصلی بهرسمیت شناختن سومالیلند توسط ایالات متحده و بینالمللی هستند.
امارات، روابط نزدیکی با "هرگیسا" دارد و همچنین مدیریت بندر بربرا و زیرساختهای مرتبط با آن را در سالهای اخیر بهویژه با گسترش نفوذ امارات در فراسوی شاخ از آفریقا تا مجمع الجزایر سقطری در یمن در هم آمیخته است،
علاوه بر این، گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد رژیم صهیونیستی قصد دارد برای تقویت تدابیر امنیتی خود در برابر حملات انصارالله به منافع رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و افزایش قابلیتهای نظارتی خود از طریق تنگه بابالمندب، اقدام به ایجاد پایگاه نظامی با حمایت امارات در منطقه سومالیلند بهازای بهرسمیت شناختن آن کند.
در مورد ترکیه که روابط قوی با سومالی و اتیوپی دارد بهرسمیت شناختن سومالیلند ممکن است تردیدهایی را در مورد نقش آن در شاخ آفریقا ایجاد کند؛ آنکارا اخیراً میانجیگری را رهبری کرد که تنش بین موگادیشو و آدیسآبابا بر سر بحران بندر دریایی اتیوپی در سومالیلند را کاهش میدهد.

سناریوهای احتمالی
با توجه به اینکه اخیراً موضوع استقلال سومالیلند در حزب جمهوریخواه و دولت ترامپ مورد توجه قرار گرفته است، سه سناریو در آینده برای تغییر احتمالی ایالات متحده از سیاست "سومالی واحد" به شناسایی منطقه جداشده وجود دارد.
سناریوی 1
دولت ترامپ ممکن است سومالیلند را بهعنوان یک کشور مستقل بهرسمیت بشناسد، که ممکن است سایر کشورها را به انجام همین اقدام تشویق کند.
در شاخ آفریقا، علاوه بر تقویت حضور نظامی، با بهرهبرداری از بندر بربرا بهعنوان مرکز لجستیکی برای عملیات نظامی و مبارزه با تروریسم نیز امکان نظارت بر عملیاتهای انصارالله یمن در دریای سرخ که منافع رژیم صهیونیستی را هدف قرار میدهد برای آمریکا و متحدانش فراهم میشود.
انتظار میرود واکنشها بین حمایت و رد جدایی متفاوت باشد، از یک سو، اتیوپی، امارات و اسرائیل برای حمایت از چنین تصمیمی سخت تلاش خواهند کرد، در حالی که روسیه، چین، مصر، ترکیه و اتحادیه آفریقا برای مقابله با آن تلاش خواهند کرد.
سناریوی 2
این سناریو مبتنی بر بهرسمیت شناختن غیررسمی / غیرمستقیم سومالیلند توسط آمریکا، از طریق گسترش همکاریهای دوجانبه بدون برقراری روابط رسمی دیپلماتیک، با تمرکز این روابط بر امنیت، تجارت و امور توسعه است.
مشابه سناریوی اول، این سناریو مبتنی بر منافع آمریکاست، این سناریو عبارت است از؛ تقویت همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی بین واشنگتن و هارگیسا که میتواند به شریک اصلی مبارزه با تروریسم در شاخ آفریقا و دزدی دریایی در خلیج عدن و دریای سرخ و نظارت بر تحرکات منطقهای قدرتهای رقیب بهویژه روسیه و چین تبدیل شود.
این سناریو همچنین به جلوگیری از خشم متحدان منطقهای واشنگتن مانند سومالی و مصر و همچنین جیبوتی که میزبان پایگاه نظامی اصلی آمریکا در آفریقا است کمک میکند.
سناریوی 3
این سناریو حامل "عدم بهرسمیت شناختن" سومالیلند توسط آمریکاست؛ بهطوری که ایالات متحده در موضعی بیطرف باقی میماند و از بهرسمیت شناختن رسمی مستقیم یا غیرمستقیم سومالیلند اجتناب میکند، این سناریو تا حد زیادی به دکترین ترامپ و تصویر ذهنی نژادپرستانه او بستگی دارد که او نسبت به مسائل کشورهای قاره آفریقا، نگرانیهایی دارد.
سناریوی محتمل از دیدگاه این گزارش، سناریوی دوم است؛ «بهرسمیت شناختن غیرمستقیم / غیررسمی آمریکا از سومالیلند» همراه با افتتاح دفتر نمایندگی در «هرگسا»، این انتخاب بر اساس علائم و نشانههایی که در سالهای اخیر ظاهر شده است، از جمله استقبال رسمی از نتایج انتخابات در منطقه جداییطلب، با تعهد به ارائه حمایت امنیتی و نظامی از دولت فدرال سومالی انجام گرفته است.
بهطورکلی، تغییر عمده ایالات متحده بهسمت منطقه جداییطلب یا کنار گذاشتن کامل سیاست "سومالی واحد" بعید است، اما سناریوهای دیگر به رویکردهای مبتنی بر رقابت ژئواستراتژیک با چین و روسیه در شاخ آفریقا بستگی دارد.
توانایی بازیگران نوظهور مصر و ترکیه، همراه با اتحادیه آفریقا، در برابر هرگونه بهرسمیت شناختن احتمالی سومالیلند، و همچنین توانایی متحدان واشنگتن که از استقلال سومالیلند حمایت میکنند، بهویژه امارات، اسرائیل و اتیوپی، برای بازاریابی و فروش مقاومت میکنند.
پایان پیام/+