باشگاه خبرنگاران پویا؛ استقلال تهران در فصل اخیر 5 سرمربی را در 6 مقطع تجربه کرده است که متاسفانه هیچکدام از این مربیان نتوانستهاند نتایج در خور این تیم را کسب نمایند و نشستن روی نیمکت فصل بعد این تیم هم به نوعی در هالهای از ابهام وجود دارد.
باشگاه استقلال روزهای سختی را سپری میکند، حتی اگر بیتوجه به نتایج این تیم باشیم، نمیتوانیم بیتوجه به کوتاه شدن قواره و اشل اجتماعی این تیم و سرخوردگی هوادارن باشیم. روزگاری که مدعیان برون رفت از دوقطبی فوتبال به سمت بعضی از تیمهای شهرستانی رفتند قرار بر این بود که در کنار تقویت دو تیم پرهوادار پایتخت تیمهای دیگری هم تقویت شوند تا این شور و نشاط اجتماعی صرفاً در پایتخت محبوس نباشد.
استقلال که این روزها درگیر گرداب تصمیم گیریها و تصمیم سازیهای غلط در سطح مدیران گذشته این تیم است حالا با یک سردرگرمی جدی برای فصل بعد مواجه شده است. بعد از نکونام و بختیاریزاده قرعه به موسیمانهای رسید که نتوانست در این تیم دوام بیاورد و عطای کار کردن در این تیم را به لقایش سپرد (مربی که در آخرین آمارگیری کنفدراسیون آفریقا جزء بهترین مربیان این قاره به حساب آمده است) تا مدیران جدید الورود استقلال پس از همکاری دوباره با سهراب بختیاریزاده با میودراگ بوژوویج مربی مستعفی استقلال خوزستان پای پلههای هواپیما به توافق برسند و سکان این تیم را به این مرد مونته نگرویی بسپارند.
بوژوویج که در ابتدا با تصور برانکو شدن، مدیر استقلال به این تیم پیوست، در 7 بازی هنوز نتوانسته است پیروزی را برای این تیم ثبت نماید و همین موضوع عدم اعتماد عمومی هوادارن این تیم به این مربی را سبب شده است، به همین دلیل خبرهایی در مورد مربیان فصل بعد این تیم به گوش میرسد، خبرهای جالبی از پیشنهاد مربیان ایرانی که در جای خود قابل احترام هستند و در مقاطعی از عمر مربیگری خود هم موفقیتهای نسبی هم در تیمهای تحت نظر خود به دست آورده اند برای رهبری این تیم در فصل بعد که میتواند نسخه شبیه به شرایط ابتدای این فصل را در مقیاسهای کوچکتر برای این تیم تداعی کند.
واقعیت این است که استقلال به اندازه کافی در این دهه اخیر سرمایه سوزی در امر مربیگری کرده است و هوادارن این تیم هم حالا به پیشکسوتان پرآوازه این تیم چندان متمایل نیستند و شدیداً به دیده شک و تردید نگاه میکنند چه رسد به مربیانی خارج از مجموعه دایره شناختی استقلال در سالهای قبل.
به طور مثال پیشنهاد امثال ساکت الهامی برای مربیگری که این روزها دهان به دهان میچرخد، از طرف هر شخص یا گروهی پیشنهاد شده باشد به نظر پیشنهادی عامیانه و دور از شناخت واقعی است که به جایی نخواهد رسید، تکرار این نکته خالی از لطف نیست که مربی ایرانی و مثلاً ساکت الهامی و امثالهم در جای خود به عنوان یک مربی زحمتکش قابل تامل و احترام است اما با دید واقع گرایانه نه کارنامه، ساکت الهامی چه در دوره بازیگری و چه مربیگری نه در حد استقلال است و نه شخصیت و کاریزمای این مربی به گونهای است که هواداران این تیم را راضی کند.
در مقام مقایسه با ابتدای فصل قبل که جوادنکونام با نایب قهرمانی استقلال روی این نیمکت نشسته بود و اتفاقاتی که باعث شد نهایتاٌ تنها چند هفته ابتدایی را در استقلال دوام بیاورد ،الهامیها و این سبک مربیان داخلی اصولاً شانسی برای موفقیت روی نیمکت این تیم ندارند و نخواهند داشت و خارج از لطف نیست که مدیران این تیم را مشمول ضرب المثل ، آب در هاونگ کوبیدن بدانیم.
استقلال با مربی خارجی فعلی خود اگر در جام حذفی به موفقیت برسد احتمال ادامه دادن در فصل بعد را دارد چراکه ظاهراً قید ادامه همکاری دو طرف در قرارداد قهرمانی در جام حذفی بوده است و به نظر میرسد که تصمیم به نسبت صحیحتری هم باشد.
تعریف پروژه استقلال برای ساخت یک تیم را باید مدیران این تیم روی اصول اصلی و بنیادین فوتبال دنبال کنند نه صرفاً نگاه احساسی هوادار گونه که آفت این روزهای فوتبال ما شده است. استقلال اگر به انتخاب جدیدی بر روی نیمکت اقدام کند، برای به دست آوردن موفقیت نیاز به یک مربی خارجی یا حتی وطنی دارد که توانایی ساختار سازی را داشته باشد، و خشت به خشت این بنا را با اعتماد سازی عمومی بنا گذارد. نیاز مبرم استقلال به نگاه کلانتر برای آینده است و نه تنها برای برد و باختهای مقطعی در یک فصل فوتبالی، احتیاج به یک معیار واقعی برای انتخاب گزینهها که مطالبه عمومی هوادارن این تیم است.
پایان پیام/