باشگاه خبرنگاران پویا؛ در سایه تحولات اجتماعی و با الهام از گفتمان انقلاب اسلامی، زمان آن فرا رسیده است که نقش پدران در خانواده بازتعریف شود؛ نه صرفاً بهعنوان نانآور، بلکه بهمثابه همراه، مربی و شریک زندگی.
زینب سلمانی: سالهاست که تصویر ناعادلانهای از زن موفق در ذهن جامعه نقش بسته: زنی که هم در محیط خانه بینقص عمل میکند و هم در عرصههای اجتماعی و اقتصادی میدرخشد. این تصویر که گاه از آن با عنوان «ابرزن» یاد میشود، بیش از آنکه الگویی الهامبخش باشد، به الگویی فرساینده و ناعادلانه بدل شده است؛ تصویری که همزمان با تضعیف کارکرد خانواده، زنان را به قهرمانانی تنها و بیپشتوانه تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی، بازخوانی نگاه رهبر معظم انقلاب به «اهتمام به امور مسلمین» و وظایف خانوادگی، تلنگری جدی است. اینکه میفرماید من اصبح ولایهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم. مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفه اسلامی است.»(30/7/1376).
این سخن دلالت بر اصل تکلیف اجتماعی زن و مرد به نحوی مشترک دارد. یعنی اگر برای جامعه اسلامی کاری از آنها بربیاید و امکان و ظرفیتی دارند نباید دریغ کنند وگرنه باید در محضر خداوند پاسخگو باشند.
این نگاه، خطابش تنها به مردان یا زنان نیست، بلکه ناظر به بازآفرینی عدالت درون نهاد خانواده است؛ تحولی فرهنگی که باید با نگاهی مشارکتی و مبتنی بر مسئولیت جمعی در خانواده آغاز شود.
امروز، زنان در جامعه ما درگیر یک نبرد نابرابرند؛ نبردی که از صبح با رسیدگی به کودکان و خانه آغاز میشود، در میانهروز با فعالیتهای حرفهای ادامه مییابد و شب با کارهای خانه و تربیت فرزندان پایان میپذیرد. تداوم چنین چرخهای نه پایدار است و نه عادلانه.
در این میان، آنچه میتواند آغازگر یک رستاخیز واقعی در خانواده باشد، بازتعریف نقش مردان است؛ از نانآور صرف به همدل و همکار. تصویری نو از مردانگی در حال شکلگیری است؛ مردی که در کار خانه مشارکت میکند، در فرآیند تربیت فرزند مسئولانه حضور دارد، و در مدیریت زندگی خانوادگی سهیم است.
خانواده امروز، برای پایداری و رشد، نیازمند مشارکت فعال هر دو والد است. بهجای یک مادر خسته و تنها، باید شاهد دو مربی همدل باشیم. بهجای یک قهرمان بیپشتوانه، باید دو شریک مسئول را ببینیم.
این، نه یک ایده آرمانی، که ضرورتی اجتماعی است. اگر میخواهیم نهاد خانواده در برابر بحرانهای مدرن تاب بیاورد، باید مردان را از حاشیه به متن زندگی خانوادگی آورد. اقتدار واقعی، در همراهی و مشارکت است؛ نه در ریاست یکجانبه.
اکنون زمان پایان دادن به افسانههای فرساینده است. باید بپذیریم که مردان قرار نیست فرشتههای نجات باشند، بلکه باید همکاران واقعی در زندگی خانوادگی باشند.
مردانگی جدید، دیگر نانآوری محض نیست؛ بلکه مسئولیتپذیری، مشارکت و همدلی است.
پایان پیام/