باشگاه خبرنگاران پویا: پایگاه انگلیسی "آنهرد" با نگاهی به عملکرد نظامی آمریکا در یمن و ناکامی آن، به بررسی انتقادی توانمندی های نظامی آمریکا پرداخته است و آینده برتری نظامی این کشور را در هالهای از ابهام میداند.
سایت UnHerd در گزارشی انتقادی، به بررسی چالشهای پیش روی سیاست بازدارندگی ایالات متحده پرداخته و آن را نشانهای از ضعف فزاینده قدرت این کشور میداند.
با آغاز درگیریها در غزه و اقدام انصارالله یمن در بستن مسیر دریایی حیاتی دریای سرخ، بسیاری از تحلیلگران این تحولات را نشانهای از کاهش نفوذ آمریکا تلقی کردند.
از نگاه آنها، قدرتی که روزگاری بیرقیب به شمار میرفت، دیگر قادر به کنترل یکی از استراتژیکترین خطوط کشتیرانی جهان نیست؛ در این میان جو بایدن، رئیسجمهور وقت آمریکا هدف انتقادهایی قرار گرفت که او را به ضعف در بهرهگیری از توان نظامی کشور متهم میکردند.
با این حال، بایدن در پاسخ به این چالشها، دو عملیات نظامی را علیه رهبران صنعا کلید زد: نخست، طرح «نگهبان سعادت» (Prosperity Guardian) برای حفاظت از کشتیها از طریق ائتلافی بینالمللی که به دلیل عدم همراهی سایر کشورها و تداوم حملات انصارالله بینتیجه ماند.
دوم، در ژانویه 2024، عملیات «پوسایدون کماندار» (Poseidon Archer) با مشارکت بریتانیا آغاز شد که هدف آن بمباران مواضع حوثیها بود، اما این حمله نیز نتوانست آنها را از ادامه حملات بازدارد.
با شروع دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بسیاری انتظار داشتند او واکنشی قاطعتر نشان دهد.
وی نیز در مارس 2025 عملیات «سوارهنظام خشن» (Rough Rider) را راهاندازی کرد که در قالب حملات هوایی شدید با مشارکت بمبافکنهایی چون B-2 از پایگاه دیهگو گارسیا اجرا شد اما این کارزار نظامی تنها شش هفته ادامه یافت؛ پس از آن، ترامپ اعلام کرد که رهبران صنعا تسلیم شدهاند و آتشبس با میانجیگری عمان برقرار گردیده است.
مفاد این توافق تنها شامل توقف حمله به کشتیهای آمریکایی از سوی انصارالله و در مقابل، توقف بمبارانها توسط آمریکا بود؛ این توافق بدون هیچ شرطی برای پایان محاصره دریای سرخ یا حملات علیه اسرائیل بود.
برخی کارشناسان این شرایط را نه نشانه تسلیم حوثیها، بلکه عقبنشینی آشکار آمریکا میدانند. آنها معتقدند واشنگتن با وجود صرف هزینههای سنگین نظامی، ناچار به عقبنشینی شد؛ نه به دلیل ضعف اراده سیاسی، بلکه به علت بحرانهای ساختاری در توان رزمی خود.
این گزارش، به جزئیات بحران موجود در ارتش ایالات متحده میپردازد:
1.عملکرد ناوهای هواپیمابر: آمریکا اگرچه دارای 11 ناو هواپیمابر با پیشرانه هستهای است، اما تنها 2 تا 4 فروند از آنها همزمان قابل استفاده عملیاتی هستند. مابقی یا در حال تعمیر، فاقد راکتور فعال یا نزدیک به خروج از خدمتاند. نیمی از این ظرفیت محدود، در عملیاتهای علیه یمن به کار گرفته شد.
2.کاهش توان نیروی هوایی: از میان 20 بمبافکن B-2، تنها شمار اندکی عملیاتی باقی ماندهاند و برای تعمیر برخی، قطعات یدکی از دیگر بمبافکنها جدا میشود. جنگندههای نسل پنجم نیز با مشکلات مشابهی روبرو هستند؛ حتی F-35ها ناگزیر به فرار از سامانههای پدافندی بودند.
3.هزینههای هنگفت و کمبود تجهیزات: موشکهای دوربردی مانند JASSM و بمبهای نفوذگر علیرغم قیمت بالا، تأثیر قابل توجهی در میدان نبرد نداشتند. پهپادهای MQ-9 Reaper که هر کدام میلیونها دلار ارزش دارند، به راحتی نابود شدند و در تأمین دادههای مورد نیاز برای هدفگیری دقیق نیز ناکام ماندند.
4.ناتوانی در بازسازی توان نظامی: ارتش آمریکا با کمبود نیروی انسانی، ظرفیت تولید صنعتی محدود و بودجه ناکافی روبهروست و توان جایگزینی تجهیزات و نیروهای آسیبدیده را ندارد. این بدان معناست که ورود به جنگهای فرسایشی یا پذیرش تلفات سنگین برای ارتش آمریکا بسیار دشوار است.
نویسنده گزارش نتیجه میگیرد که ناکامی در یمن، نشانهای روشن از پایان برتری نظامی ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت است.
ارتشی که زمانی نماد تسلط فناورانه بود، اکنون توان بازیابی خود را ندارد؛ بحران بودجهای، کمبود نیروی کار و وابستگی به مواد اولیه وارداتی – مانند فلزات نادر از چین – افق پیشروی ارتش آمریکا را تیره ساختهاند.
از این رو، توهم بازدارندگی نیز دیگر کارایی ندارد؛ وقتی آمریکا نتوانسته حتی گروهی شبهنظامی چون انصارالله را شکست دهد، سخن گفتن از حمله به کشوری مانند ایران – با وسعت جغرافیایی بالا و سیستم دفاع هوایی پیچیدهتر – بیاساس به نظر میرسد.
جمهوری اسلامی ایران نهتنها تأسیسات حساس خود را در عمق کوهها مستقر کرده، بلکه حتی برد جنگندههای آمریکایی با کمک ناوهای هواپیمابر نیز برای دسترسی به پایتخت کافی نیست؛ سوختگیری هوایی در عمق خاک ایران با توجه به آسیبپذیری هواپیماهای سوخترسان، بسیار پرهزینه و خطرناک خواهد بود.
نویسنده در پایان، وضعیت کنونی ارتش آمریکا را با نقلقولی از ارنست همینگوی درباره ورشکستگی مقایسه میکند: «ابتدا آهسته، و بعد ناگهانی». به زعم او، آمریکا امروز دیگر نه ابزارهای راهبردی لازم برای برتری دارد، نه توان تولید تسلیحات کافی و نه آمادگی برای ورود به یک جنگ تمامعیار با حریفی همتراز را دارد.
انتهای پیام/